کد مطلب:235260 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:248

ورود به نیشابور و حدیث زنجیر طلا
صاحب تاریخ نیشابور در كتاب خود می نویسد:

وقتی حضرت رضا علیه السلام وارد نیشابور شد بر قاطری سیاه سفید سوار بود كه بر روی آن، مهدی به نقره ی خالص آراسته، قرار داشت.

در بین راه دو تن از حافظان حدیث به نام «ابوزرعه رازی» و «محمد بن اسلم توسی» كه مهار استر، آن جناب را گرفته بودند، عرض كردند:

آقای ما!

ای پیشوایی كه فرزند ائمه ی طاهرینی! ای بازمانده ی نژاد پسندیده! تو را به حق اجداد طاهرینت قسم می دهیم كه سایبان مهد را یك طرف بزن تا جمال مباركت را ببینم و حدیثی از اجدادت بیان كن كه برای ما یادبودی باشد.

امام علیه السلام استر را نگه داشت و سایبان را كناری زد تا چشم جمعیت به جمال انورش روشن شد. گیسوان مباركش به گیسوان پیامبر صلی الله علیه و اله شباهت داشت؛ تمام طبقات ایستاده؛ محو تماشای رخسار مباركش شدند؛ بعضی بر اثر مشاهده ی آن جناب از شادی فریاد می كشیدند؛ عده ای ژاله بار، اشك شوق می ریختند؛ هر یك به طریقی از این موهبت الهی قدردانی می كردند بعضی از شوق و علاقه گریبان چاك می زدند و خویش را روی خاك انداخته بودند و لجام استرش را می بوسیدند و برخی گردن برافراشته بودند تا جمال دل آرای آن جناب را مشاهده نمایند، این وضع تا ظهر ادامه داشت؛ ناگهان نویسندگان و قضات فریاد كشیدند؛ مردم! گوش كنید و حفظ نمایید و فرزند پیامبر را نیازارید و ساكت باشید.

بیست و چهار هزار قلمدان به كار رفت، غیر از كسانی كه دوات به كار بردند و غیر از كسانی كه از آنان برای خود درخواست نوشتن كردند.

امام علیه السلام فرمود: «پدرم موسی بن جعفر علیه السلام از پدرش حضرت صادق علیه السلام



[ صفحه 26]



و ایشان از محمد بن علی و آن سرور از علی بن الحسین علیه السلام و آن جناب از حسین بن علی شهید كربلا و حسین بن علی از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام و علی بن ابی طالب از پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله و آن جناب از جبرئیل او گفت: از خدای تعالی شنیدم كه فرمود: كلمه ی لا اله الا الله حصنی فمن قلها دخل حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی.

كلمه لا اله الا الله حصار و دژ محكم من است هر كه این كلمه را بگوید، وارد حصار من شود و هر كه در حصار من داخل شود از عذابم ایمن خواهد بود. [1] .

در روایت امالی شیخ سؤال می كنند كه اخلاص شهادت چگونه است؟ می فرماید: «فرمانبرداری از پیامبر و ولایت خاندان نبوت» در امالی می نویسد: حضرت رضا علیه السلام پس از نقل حدیث از داخل سایبان سر بیرون آورده، فرمود:

«بشرطها و انا من شروطها»

اظهار این كلمه در صورتی مفید است كه شرایط آن انجام شود یكی از شرایط آن من هستم «اعتراف به امامت من» [2] .

در عیون اخبار الرضا ص»276«از علی بن بلال نقل شده است كه حضرت رضا علیه السلام از پدر بزرگوار خود تا علی بن ابی طالب علیه السلام و آن جناب از رسول



[ صفحه 27]



اكرم صلی الله علیه و اله و ایشان از جبرئیل، میكائیل، اسرافیل و... نقل كرد كه:

قال: یقول الله عزوجل ولایة علی بن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی

ولایت علی بن ابی طالب حصار و دژ محكم من است هر كس داخل حصار من شود از عذابم ایمن است.

اباصلت گفت: وقتی حضرت رضا علیه السلام از نیشابور خارج شد و به ده سرخ رسید عرض كردند ظهر است. نماز نمی خوانید؟ فورا از مركب به زیر آمد و دستور داد آب بیاورند عرض كردند: آب نداریم؟ آن حضرت زمین را با دست مبارك حفر نمود؛ چشمه ای جاری شد كه اثرش هنوز باقی است.

وقتی حضرت رضا علیه السلام به سناباد رسید پشت به كوهی نمود - كه حالا از سنگ آن انواع مختلف ظروف غذاپزی و وسایل دیگر می سازند - و فرمود:

اللهم انفع به و بارك فیما یجعل فیما ینحت منه القدور...

بار خدایا به وسیله ی این كوه، مردم را بهره مند كن و بركت بده در آنچه قرار می دهند داخل ظرفهای ساخته شده از این كوه.

دستور داد: از سنگ همین كوه برای غذاپزی خودش دیگ بتراشند و فرمود:

لا بطبخ ما آكله الا فیها.

غذای مرا فقط در همین ظرفها بپزید. مردم به بركت حضرت رضا علیه السلام از آن روز متوجه این كار شدند و اثر دعای حضرت نیز آشكار شد. [3] .



[ صفحه 28]




[1] اين حديث را با همين سند يكي از پادشاهان ساماني با طلا نوشت و دستور داد با خودش دفن كنند؛ پس از فوت او را در خواب ديدند و از او پرسيدند: خداوند باتو چه معامله اي كرد، او در جواب گفت: بواسطه ي گفتن اين حديث و تصديق حضرت محمد صلي الله عليه و اله و نوشتن اين حديث با آب طلا مرا بخشيد. كشف الغمه ص 144، ج 3.

[2] جمعيتي بالغ بر چند هزار نفر به استقبال رفته بودند بيش از سيصد هزار نفر محدث در نيشابور بودند؛ بيست و چهار هزار قلمدان، براي نوشتن حديث - كه 12 هزار آن مرصع به طلا و جواهر بود - حاضر كردند. محدث قمي مي نويسد: نيشابور در آن زمان هزار محدث داشت كه اكثر آنها به استقبال رفته بودند.

ص 485، ج 1، زندگي حضرت رضا عليه السلام، تأليف عمادزاده.

[3] ص 125، جزء 49 بحار....